شعری فوق العاده ااز سیدمهدی موسوی:
حتّي تو هم... ول كن! نمي خواهم بگويم
حالا كه با پايان قصّه روبرويم
من سعي كردم مثل اين مردم نباشم
وقتي خدا مي سوخت «من » هيزم نباشم
حالا خدا مرده... و من مرده... و هرچه
دنياي من خالي ست از دنيا، اگرچه ↓
تنهايي ام را شهر دارد مي فشارد
مردي كه جز تنهايي اش چيزي ندارد
هي آينه اصرار دارد كه ببينم
كه زنده هستم كه هنوز عاشق ترينم
اين آينه كه نيست، يك عكس قشنگ است!
من مرده ام... و پاسخ آ يينه سنگ است
به دونبال تو راه افتاده ام مانند جا پایت
وبرهمراهیت تن داده ام مانند جا پایت
مرو ای همسفر ،پشت سرت را هم نگاهی کن
ببین اینجا به خاک افتاده ام مانند جا پایت
زمینگیرم ،زپا افتاده ام ،بااین همه اما
برای آمدن آماده ام مانند جا پایت
برای خاطرت پشت غرورم را شکستم ،نیست؟
خودم را زیر پا ننهاده ام مانند جا پایت ؟
مرو ای هسفر !یک لحظه خود را جای من بگذار
مرو ! تنها اسیر جاده ام مانند جا پایت....
امیرحسین رحیمی
میدمد
نمیشود
میدمد
نمی شود
یک شیشه قرص خواب آور که کم نیست.....
حمیدرضاشکارسری
««««««««««««««««««««««««
ناگهان ارام وبی صدا
دست برچشمانت می گذارم
ومثل همیشه
پیش از آنکه " نامش " را حدث بزنی
بازی تمام می شود....
سجادخزایی
«««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
بیراهه میرفتم
دستم را گرفت وکشید
ازاین پس
تمام عمربیراهه میروم...
حسین پناهی
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
می گفت : "سردی"
شاید مرده ام
امروز گمترین رویاهایش را پیدا کرد...
به گمانم امروز
با او به خانه اش میرود...
تخت جدیدش
حتی اگر مال او هم نباشد
باز هم برای چند ساعتی "گرم" است...
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
تحمل گفتی و من هم که کردم " سالها " اما
چه قدر آخرتحمل بلکه یادت رفته پیمانت...
چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاک دامانی...
حذر از خار دامن گیر کن، دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست، عشق من ،مگیر از من
به دردت خو گرفتم ، نیستم در بند درمانت
امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی ؟
بمیرم یا بمانم، پادشاها چیست فرمانت؟
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای " سنگدل" از دردو اندوه فراوانت...
به شعرت "شهریارا" بیدلان تا عشق می ورزند
نسیم وصل را ماند، نوید طبع دیوانت
استاد شهریار
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
رؤیایم
مثل سیبی ست که از دست تو افتاد به خاک
سهم "تو" سرخ و تمیز
سهم "من" روی "خراب" سیب بود.......
آه....
سیب دندان زده ات "کرمو" بود.......
دلنوشته
علی شیوایی
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...از این دیار بی کسی چه بی بهانه میروی
وزین دل شکسته ام چه عاشقانه میروی
نگاه گرم تو مرا امید هر ترانه بود
چه ساده نازنین من از این ترانه می روی
چه کرده ام مگر تو را امید زندگانیم
که اینچنین عزیز دل ز حجم خانه میروی؟
نگاه سرد و خسته ات خزان کندبهار من
کنون که من شکسته ام از این خرابه میروی؟
اگرچه میروی عزیز،بسان شاپرک ولی
امید زندگانیم چه عاطفانه می روی ...
علی شیوایی
17/1/89
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
دلیل بی هوده نیار که من سرم نمی شود...
نگو که قسمتم نبود که باورم نمی شود.
گذشتی از کنار من که با غریبه ها روی؟
دگر چه گویمت تو را که باورم نمی شود...
علی شیوایی
16/2/88
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
اشک هایم را
می گذارم به لب پنجره ی خانیمان
میروم تا به کنار دل خویش
ماهی تشنه ی دیدارتو را آب دهم....
میروم بر سر بوم
نرم آرام به گلدان دلم
می دهم " اسم تو " را
یا کریم ها امروز
میدوند بر سر دیوار حیاط
من کمی دانه در دست دارم
میروم تا لب دیوار حیاط
میدهم دانه به او....
بعد میپرسم از او
دلبرم را دیدی ؟
حالش آیا خوب است .....؟
علی شیوایی
16/2/88
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...
به چه ميخندي تو؟
تو به اين شاخه ي خشكيده چرا ميخندي؟
كه نه دربيشه ي احساس توجايي دارد
ونه دردفتراين سقف كبود*
به چه ميخندي تو؟
شايداين زمزمه ي خسته ي اساس من است
كه توراشعرنگاهش كرده
وتوهم ساده بدان ميخندي *
به چه ميخندي تو؟
خنده هايت تلخ است *
ودگرشانه ي دلتنگي من
ازتووخاطرتنهايي خودبي زاراست*
به چه ميخندي تو؟
به جه ميخندي تو؟!...*
علي شيوايي
1388/9/9
نانگفته ها|گلچن بهترین شعرهایی که خوانده ام...